لیش

ساخت وبلاگ

صمغ كينو


در كتب طب سنتى با نام «صمغ سينى» و «صمغ چينى» آورده مى‌شود. به فرانسوى و انگليسى Kino و به انگليسى آن را Kinogum مى‌نامند. صمغى است كه از گياهان خاصى گرفته مى‌شود و در بازار دارويى با نامهاى مختلفى عرضه مى‌شود كه معروف‌ترين آنها عبارت‌اند از:

 ١ . صمغ كينوى مالابر

صمغ كينوى مالابر از درختى از خانوادۀ Leguminosae گرفته مى‌شود. اين درخت را به فرانسوى Pterocarpe و به انگليسى Pterocarpus مى‌نامند. نام علمى آن Pterocarpus marsupium Roxb. مى‌باشد.

توضيح: به عصارۀ قابض شاخه و برگهاى درختچه‌اى به نام Uncaria gambir ) Hunter(Roxb از خانوادۀ Rubiaceae در امريكا Gambier گفته مى‌شود كه از نظر خواص دارويى شبيه صمغ كينوى مالابر مى‌باشد.

مشخصات


درخت پتروكارپ كه از آن صمغ مالابر گرفته مى‌شود، بومى مناطق جنوبى هند، هندوچين و سيلان است. گلهاى آن زرد، ميوۀ آن به صورت غلاف مى‌باشد. از تنۀ اين درخت در اثر شكاف شيرۀ قرمز رنگى خارج مى‌شود كه ابتدا حالت روان دارد ولى پس از قرار گرفتن در مجاورت هوا سفت مى‌شود.

صمغ كينوى مالابر به صورت قطعات نسبتا كوچكى است به رنگ قرمز تيره نزديك به سياه و درخشان كه از ورقه‌هاى نازك شفاف و سرخ ياقوتى تشكيل مى‌شود. خيلى شكننده و بى‌بو مى‌باشد. اگر آن را در دهان بگذارند نرم مى‌شود، به دندانها مى‌چسبد و رنگ بزاق را تيره مى‌كند. در آب سرد و الكل  ٩٠  درجه حل مى‌شود، البته در آب گرم بهتر حل مى‌شود، اين صمغ هرچه كهنه‌تر باشد كمتر حل مى‌شود. صمغ كينوى مالابر از نظر شكل و خواص شبيه كات هندى است با اين تفاوت كه از كات هندى سرختر و پررنگ‌تر است و از نظر خواص درمانى شبيه كات هندى است.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى صمغ كينوى مالابر داراى كينوتانيك اسيد  ١ و مادۀ رنگى قرمزى به نام قرمز كينو  ٢ مى‌باشد. ماده قرمز ياد شده غير محلول است.

خواص-كاربرد


صمغ كينوى مالابر در هند به عنوان قابض و براى بند آوردن اسهال و همچنين در موارد ابتلا به پيروزيس  ٣ به كار مى‌رود. پيروزيس ناراحتى است كه با احساس سوزش در معده و مرى همراه با افزايش ترشى در معده خود را نشان مى‌دهد. صمغ كينوى مالابر همچنين براى تسكين دندان درد نيز به كار مى‌رود.

 ٢ . صمغ كينو قرمز


از درختى به نام Pterocarpus indicus Willd. كه نامهاى مترادف آن P. flavus Lour. و P. pallidus Blco. مى‌باشد گرفته مى‌شود. اين درخت از خانوادۀ Leguminosae و بومى مناطق جنوبى چين تا گينۀ جديد است و در مناطق شرقى و غربى هندوستان نيز مى‌رويد و در اين مناطق پرورش نيز داده مى‌شود.

پس از اينكه شكافى در پوست تنۀ اين درخت ايجاد شد شيرۀ درخت خارج شده و در مجاورت هوا خشك مى‌شود و در قطعات معطّر كوچكى به نام صمغ چينى يا صمغ كينو درمى‌آيد. در چين از شيرۀ اين درخت يا صمغ كينو و يا جوشاندۀ پوست و چوب درخت به عنوان قابض استفاده مى‌كنند [هاو]. از صمغ آن براى قطع اسهال استفاده مى‌شود [بركيل، پتلو و تئوبالد]. ضمنا مسهل خوبى است [وب]. به صورت غرغره از اين صمغ براى درمان زخمهاى دهان استعمال مى‌شود [پروت & هرير]. ضماد آن را روى زخمها و جراحتها مى‌گذارند براى حفاظت و حمايت و التيام زخم مفيد است [براون]. آن را روى اكزماى پوست نيز مى‌مالند [وك]. جوشاندۀ پوست و چوب آن مدّر است و در موارد استسقا خورده مى‌شود و از تشكيل سنگ و اسيد اوريك جلوگيرى مى‌كند [اوكابه& دلگادو]. از له شدۀ برگهاى درخت به عنوان عطسه‌آور براى معالجۀ سردردهاى صفراوى استفاده مى‌شود [وان‌استى‌نيس -كروسمان]. از چوب درخت به عنوان داروى ضد مالاريا، ضد اسهال خونى و مدّر استفاده مى‌شود. مغز ميوۀ آن قى‌آور است.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى اين صمغ داراى يك تانن مخصوصى به نام كينوتانيك اسيد و يك مادۀ رنگى قرمز است كه پس از تقطير خشك از آن مواد پيروكاتچين  ١ و پروتوكاتچينيك اسيد  ٢ بدست مى‌آيد و خواص آن شبيه خواص كاتچو  ٣ ولى كمى كمتر از آن است [پتلو].

 ٣ . صمغ كينوى بنگال


اين صمغ از گياهى گرفته مى‌شود از خانوادۀ Leguminosae نام علمى آن Butea monosperma) Lam. (Kuntze و مترادف آن Butea frondosa Koen.

ex Roxb. مى‌باشد. در قسمت وسيعى از هندوستان مى‌رويد.

تركيبات شيميايى


از صمغ كينوى بنگال مادۀ لوكوسى نيكتين  ١ جدا شده است. در برگها و گلهاى گياه گلوكوزيد وجود دارد. در دانه‌هاى آن در حدود  ١٨  درصد روغن زردرنگ بى‌طعمى يافت مى‌شود و دانه‌هاى تازۀ آن داراى پروتئولى‌تيك انزيم  ٢ و ليپولى‌تيك انزيم  ٣ مى‌باشد. در گلهاى آن در حدود  ۵ / ١  درصد گلوكوزيد بوترين  ۴ و 3/0 درصد بوتئين  ۵ ، ٠۴ / ٠  درصد بوتين  ۶ ، ٠٢ / ٠  درصد از يك گلوكوزيد نامشخص و يك هتروزيد  ٧ مى‌باشد.

خواص-كاربرد


در هندوستان از صمغ كينوى بنگال به عنوان قابض در موارد اسهال خونى مى‌خورند. از دانه‌هاى گياه به عنوان داروى ضد كرم و براى كشتن انگلهاى داخل شكم خورده مى‌شود. دانه‌هاى آن پهن و قرمز مايل به قهوه‌اى به ابعاد  ۵ * ٣  سانتى‌متر و داراى لكه‌هاى سفيدى است. برگهاى گياه قابض و تونيك است و گلهاى آن قابض، مدّر و براى تصفيۀ خون و به عنوان افزايندۀ نيروى جنسى تجويز مى‌شود. از برگها و دانۀ آن نيز در موارد گزش مار استفاده مى‌شود. از درختان ديگرى نيز صمغ كينو گرفته مى‌شود از جمله:

الف، كينوى افريقا كه از درختى به نام علمى Pterocarpus erinaceus Lam. گرفته مى‌شود. اين درخت از خانوادۀ Leguminosae و بومى سنگال است.

ب، كينوى جامائيك از درختى به نام علمى Coccoloba uvifera L. گرفته مى‌شود.

اين درخت از خانوادۀ Polygonaceae و بومى منطقه جامائيكا و هند غربى مى‌باشد.

پ، كينوى استراليا كه از يك نوع اوكاليپتوس به نام علمى Eucalyptus camaldulensis Dehn. كه مترادف آن E. rostrata Schlecht. مى‌باشد گرفته مى‌شود. وطن اين اوكاليپتوس استراليا است. اين درخت به ايران وارد شده و در شمال ايران و برخى مناطق جنوب كاشته مى‌شود. اين درخت از خانوادۀ Myrtaceae است.

همچنين از گونۀ ديگرى اكاليپتوس به نام E. globulus Labill. نيز صمغ كينو گرفته مى‌شود. اين درخت نيز به ايران وارد شده و در شمال ايران كاشته مى‌شود.

خواص-كاربرد علمى كينوها


انواع صمغهاى كينو عموما قابض و داراى مقدار قابل ملاحظه‌اى تانن هستند. بين آنها صمغ كينوى هندى يا صمغ كينوى مالابر از نظر دارويى بهترين اثر را دارد ولى از ساير اقسام كينو كه فوقا ذكر شد نيز استفاده مى‌شود. كينو به عنوان بندآورندۀ خون مصارف وسيعى دارد و بخصوص در دندان‌پزشكى مستعمل است و مقدار خوراك آن  ۴ - ١  گرم است.

توجه: در مصرف كينوها بايد توجه شود كه در آن واحد با داروهاى قى‌آور و اسيدها و ژلاتين و املاح نقره و املاح آهن مصرف نشود.




 ١ ) . Kinotannic acid
 ٢ ) . Rouge de Kino

 ٣ ) . Pyrosis




لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 454 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ساعت: 21:35


شاه‌بانك


در كتب طب سنتى با نامهاى «شه‌بانق» ، «شاه‌بانج» و «شابابج» (قانون) آمده است. به عربى «برنوف» ، «ريحان الشيطان» و «بنفسج الكلاب» ناميده مى‌شود. به فرانسوى به آن Aunee conyze گويند. گياهى است از خانوادۀ Compositae نام علمى آن Inula conyza DC. مى‌باشد.

توضيح: در كتب طب سنتى؛ گياه ديگرى با نام قاقلى را نيز شابانك ذكر مى‌كنند.

مشخصات


گياهى است چندساله به بلندى  ١٠٠ - ۵٠  سانتى‌متر، پوشيده از كرك، برگها بيضى، دراز، نوك‌تيز و ناهموار و برگها پايين با دمبرگ و برگهاى بالاى ساقه بدون دمبرگ. گلها به صورت طبق كوچك كه روى آن گلهاى لوله‌اى سفيد مايل به زرد قرار دارد. اين گياه در اروپا، آسيا در اراضى غير سيليسى مى‌رويد و در مصر فراوان است، در ايران در شمال، قره‌داغ و در جنگلهاى حسن بيگلو ديده مى‌شود.

خواص-كاربرد


از نظر طبيعت شابانك گرم و خشك است و از نظر خواص حكماى طب سنتى معتقدند كه در استعمال داخلى براى صرع، آب رفتن از دهان خصوصا در مورد كودكان، تحليل گاز و بادهاى شكم و در استعمال خارجى براى التيام زخمها مفيد و جانشين مرزنجوش است.

ساير بررسى‌ها و تحقيقات علمى كه در مورد گياه راسن در
جهان به عمل آمده است.


بررسى افسانه‌هاى كهن و تاريخ تحولات پزشكى در جهان حاكى است، روزى كه پرنس ترويان، به نام پاريس، هلن تروى را از اسپارتا ربود و جنگ معروف Trojan آغاز شد، هلن مقدارى گياه و ريشه راسن همراه خود برده بود. شايد هلن آن زن زيبايى كه عامل برانگيختن آن جنگهاى خونين بود، مبتلا به ديسانترى و يا انواعى انگل روده‌اى نظير Pinworms ، Hookworms و يا Girardiasis بوده است و اين گياه را براى درمان همراه برده است كه بديهى است هيچ‌كس حقيقت امر را نمى‌داند ولى آنچه كه مى‌دانيم اين است كه گياه راسن با نام لاتين كه براى آن برگزيده شده ) Inula helenium( ، نه فقط يادآور خاطراتى از آن زن فتّانه و از جنگهاى ترويان است بلكه شايد از همان دوران به عنوان داروى مؤثرى براى دفع انگلهاى روده به حساب مى‌آمده است.

سقراط راسن را براى تحريك فعاليت مغز، كليه، معده و رحم تجويز مى‌كرده است. حكماى روم قديم راسن را براى درمان اختلالات هاضمه به كار مى‌بردند. Pliny طبيعى‌دان رومى مى‌نويسد هيچ روزى را به سر نياوريد مگر اينكه مقدارى از ريشۀ راسن خورده باشيد، زيرا به هاضمه به ميزان مؤثرى كمك مى‌كند، فرح‌انگيز است و سودا را خارج مى‌سازد. جالينوس راسن را براى رفع ناراحتى‌هاى سياتيك توصيه مى‌كرده است. در طب سنتى چين و در مكتب هندى آيورودا، حكما راسن را براى درمان اختلالات تنفسى بخصوص براى آسم و برونشيت به كار مى‌بردند. در دوران قرون وسطى كارشناسان گياه‌درمانى اروپا ريشۀ راسن را براى درمان سرفه، برونشيت و آسم تجويز مى‌كردند و خود گياه را دامپزشكان براى معالجۀ جرب به گوسفندان مى‌دادند و از اينجا نام انگليسى آن ) Scabwort( منشأ گرفته است و همچنين براى درمان انواع ديگرى از ناراحتى‌ها داخل علوفه به اسب مى‌دادند و نام Horse heal نيز از آن ناشى شده است. به علاوه به مرور زمان راسن جاى خود را به عنوان داروى مفيد براى هاضمه انسان باز كرد و طى قرنها جز اصلى الكسير معروف هاضمه به نام Potio paulina را تشكيل مى‌داد. در قرن هفدهم در انگليس كارشناس گياه‌درمانى معروف آن زمان به نام Nicholas culpeper ريشۀ راسن را براى درمان سرفه و رفع كوتاهى نفس و خس‌خس كردن در موقع تنفس تجويز مى‌كرده است.

جالينوس گياه راسن را براى درمان سياتيك، نقرس و دفع انگل معده توصيه مى‌نموده است. در دوران گذشته اروپاييان از ريشۀ راسن براى تهيۀ شيرينى مخصوص استفاده مى‌كردند و در تركيبى ريشۀ راسن را با عسل مخلوط كرده و براى درمان سياه‌سرفه به كار مى‌بردند. مهاجران اوليه به امريكا از راسن براى نرم كردن سينه و كمك به هاضمه و تحريك فعاليت عادت ماهيانه و به عنوان داروى مدّر در موارد آب آوردن بدن بخصوص جمع شدن آب در حفره‌هاى ريه در بيمارى‌هاى قلبى به كار مى‌بردند. قبايل سرخ‌پوست امريكا از اين گياه براى رفع اختلالات تنفسى استفاده مى‌كرده‌اند. در قرن نوزدهم حكماى متجدد امريكا راسن را به‌عنوان داروى مدّر، محرك و افزايش‌دهندۀ عادت ماهيانه و بويژه براى درمان آسم برونشى، ذات الريه مزمن، ضعف اعضاى هاضمه، خارش، سوءهاضمه، عرق كردن شبانه و سرماخوردگى‌هاى سخت توصيه مى‌نموده‌اند. در حال حاضر كارشناسان گياه‌درمانى معاصر امريكا از راسن براى درمان سرفه، آسم و emphysema  ١ استفاده مى‌كنند و عده‌اى نيز آن را براى كمك به هاضمه، درمان اختلالات عادت ماهيانه، ناراحتى‌هاى پوستى، دفع انگلهاى روده‌اى توصيه مى‌كنند.

تحقيقات دانشمندان اروپايى نشان مى‌دهد در راسن ماده‌اى وجود دارد به نام آلانتوان كه شديدا براى اخراج انگلها و كرمهاى روده‌اى مؤثر است و همچنين معتقدند اين گياه براى كشتن تعدادى از باكترى‌ها و قارچهاى بيمارى‌زا در روده‌ها مفيد است. در امريكا انگلهاى روده‌اى به خصوص انواع Pinworms و Girardiasis روز به روز بيشتر اشاعه پيدا مى‌كند و تعداد زيادى از كودكان را مبتلا مى‌كند. و در ساير مناطق عالم بخصوص در مناطق حارّه نيز اين انگلها بسيار شايع است و توصيه مى‌شود اگر به اين قبيل مناطق مسافرت مى‌كنيد همان كارى را بكنيد كه Helen of troy كرد يعنى مقدارى راسن با خود همراه داشته باشيد.

با اينكه در آزمايشهاى علمى تا به حال نشان داده نشده است كه راسن موجب انقباض رحم مى‌شود ولى چون در طب سنتى طى قرنها از اين گياه براى تحريك و افزايش عادت ماهيانه استفاده مى‌شده است توصيه مى‌شود كه در اين موارد زنان باردار از آن استفاده نكنند. در تعدادى از پژوهشها نشان داده شده است كه مصرف راسن در جانوران آزمايشگاهى آثار خواب‌آور و آرام‌بخش و كاهش فشار خون داشته است براى اين كار مى‌توان قبل از خواب مقدارى از آن را ميل نمود.

مقدار مصرف
مهمترين خاصيت راسن جلوگيرى و مبارزه با كرمها و انگلهاى روده‌اى است. به عنوان داروى دفع انگل و همچنين براى كاهش فشار خون مى‌توان از جوشاند و يا از تنطور آن استفاده نمود. براى تهيۀ جوشانده  ٢ - ١  قاشق مربّاخورى از گرد خشك ريشۀ گياه را در  ٣  پيمانه ( ۶٠٠  گرم) آب مدت  ٣٠  دقيقه بجوشانيد. طعم آن قدرى تلخ است و هربار  ٢ - ١  قاشق سوپ‌خورى بزرگ مخلوط با كمى عسل ميل شود، به طورى كه روى هم  ٢  پيمانه ( ۴٠٠  گرم) در روز خورده شود. در مورد تنطور  ۴ / ١  تا  ٢ / ١  قاشق مربّاخورى هربار خورده شود و اين كار  ٣  بار در روز تكرار شود. از اين گياه به كودكان زير دو سال نبايد داده شود و براى كودكان بزرگتر و اشخاص مسنتر از  ۶۵  سال بايد با جوشاندۀ رقيق آن شروع و بتدريج غلظت آن را به حد مجاز رسانيد.

با اينكه تا به حال در هيچ تحقيقى نشان داده نشده است كه راسن براى تحريك رحم مؤثر باشد ولى چون طبق تجربه‌هاى سنتى معمولا براى تحريك و افزايش عادت ماهيانه به كار مى‌رود به اين دليل زنان باردار نبايد آن را مصرف نمايند. در تحقيقاتى كه در مورد جانوران آزمايشگاهى به عمل آمده نشان داده شده است كه مصرف مقدار كم اين گياه قند خون را كاهش مى‌دهد، ولى مصرف مقدار زياد آن قند خون را افزايش مى‌دهد. اين تحقيقات تا به حال در مورد انسان در مراكز علمى انجام نشده است ولى به‌هرحال بيماران ديابتيك بهتر است از خوردن اين گياه پرهيز كنند.

در اشخاصى كه حساسيت دارند ممكن است با تماس پوست آنها با راسن و يا اسانس آن ايجاد خارش شود و جز اين هيچ عوارض جانبى ديگرى ندارد.

راسن در ليست گياهان دارويى سازمان نظارت بر دارو و خوراك ) FDA( امريكا در رديف گياهان بدون عوارض جانبى آورده شده است و مصرف اين گياه به استثناى زنان باردار و مادران شيرده و كودكان زير دو سال و اشخاصى كه مبتلا به ديابت هستند، براى ساير اشخاص بلامانع اعلام شده است. اگر در حين مصرف راسن ناراحتى‌هاى كمى از قبيل اسهال يا اختلالات هاضمه رخ دهد، فورا مقدار مصرف آن كاهش داده شود و يا به كلى قطع شود بى‌درنگ رفع عوارض خواهد شد ولى به‌هرحال توصيه مى‌شود كه بهتر است مصرف آن زير نظر پزشك باشد.



 ١ ) . emphysema بيمارى است كه در اثر آن هوا يا گاز به ميزان غير عادى در بافتهاى بدن ايجاد مى‌شود، مثلا در امفيزماى ريوى حبابهاى هوايى ريه متسع شده و خاصيت طبيعى ارتجاعى ريه كاهش مى‌يابد و به صورت برونشيت مزمن با سرفه ديده مى‌شود.


لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 399 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ساعت: 18:49


راسن


گونه‌هاى مختلف اين گياه در كتب طب سنتى با نامهاى «جناح رومى» ، «زنجبيل شامى» و «راسن» نامبرده مى‌شود. به فرانسوى به‌طور كلى جنس آن را Aunee يا Aulnee و گونۀ عمدۀ آنكه زنجبيل شامى مى‌باشد Grande aunee ، Inule و Oeil de cheval و به انگليسى Elecampane ، Inul ، Wild sunflower ، Velvet dock و Scabwort ، Horse heal گفته مى‌شود. گياهى است از خانوادۀ Compositae نام علمى آن Inula helenium L. و مترادفهاى آن Aster helenium Scop. و Helenium grandiflorum Gilib. مى‌باشد. راسن به ريشۀ گياه و خود گياه نيز گفته مى‌شود.

مشخصات


راسن گياهى است چندساله با ساقۀ راست، توخالى، به بلندى  ٢ - ١  متر، كركدار با شاخه‌هاى منشعب، برگهاى آن بدون دمبرگ است و بن برگ، ساقه را در آغوش گرفته و همچنين برگ آن متناوب و به رنگ سبز روشن است، پهنۀ فوقانى برگ زبر و پهنۀ تحتانى آن كركدار مايل به سفيد مى‌باشد. گلهاى آن به صورت كاپى تول خيلى درشت به رنگ زرد، شبيه گل آفتاب‌گردان البته كوچكتر است. اين گلها در مناطق معتدل در اواسط تابستان ظاهر مى‌شوند. ميوۀ آن به رنگ قهوه‌اى و ريشۀ آن در سطح خارجى ضخيم گوشتى و قرمز رنگ يا زرد كمرنگ با بوى خيلى تند و معطّر  و طعم تلخ و گس است. اين گياه در چمنزارهاى مرطوب و نقاط باتلاقى شمال آسيا در خاورميانه، اروپا و ايران به‌طور خودرو مى‌رويد. در ايران در مناطق شمالى، غرب و مناطق مركزى مانند اراك ديده شده است.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى گياه داراى اسانس و يك مادۀ عامل تلخ و بنزوئيك اسيد  ١ مى‌باشد. در ريشۀ آن مواد اينولين، پزودواينولين  ٢ و اينولنين وجود دارد. به‌علاوه از ريشۀ آن مواد سمّى آلانتولاكتون  ٣ ، ايزوآلانتولاكتون  ۴ و دى‌هايدرو آلانتولاكتون  ۵ جدا شده است. سميت آلانتولاكتون كمتر از ساپونين است ولى از نظر تركيب شيميايى شبيه ساپونين است. مادۀ دى‌هايدرو آلانتولاكتون از سموم قلبى خيلى شديد است. ]G. I. M. P[ . در گزارش ديگرى در مورد تركيبات شيميايى ريشۀ راسن آمده است كه در آن يك مادۀ رزينى گس، نرم و قهوه‌اى رنگ، يك اسانس، ماده‌اى به نام هلنين  ۶ يا كافور راسن  ٧ و در آخر اينولين وجود دارد. مادۀ اينولين در حدود  ۴٠  درصد ريشه را تشكيل مى‌دهد. اينولين يكى از هيدراتهاى كربن است شبيه به نشاسته و به شكل گرد سفيد با وزن مخصوص  ٣۵ / ١  را كه در آب جوش حل مى‌شود و به طور طبيعى از ساقۀ زيرزمينى راسن، كوكب، غدۀ سيب‌زمينى ترشى و. . . به دست مى‌آيد.

در گزارش ديگرى در مورد تركيبات شيميايى راسن آمده است كه ريشۀ راسن داراى هلنين، انسولين  ٨ ، موسيلاژ  ٩ ، و اسانس مى‌باشد [يونگ كن].
هلنين مخلوطى است از ايزوآلانتولاكتون، دى‌هايدرو آلانتولاكتون و آلانتولاكتون. مادۀ آلانتولاكتون خاصيت كرم‌كشى و ضد كرم شكم دارد.

خواص-كاربرد


گياه راسن در اروپا، شمال آسيا و جنوب غربى چين به‌طور خودرو مى‌رويد و در ژاپن كاشته مى‌شود. در چين و ژاپن ريشۀ آن را به عنوان قابض، مقوى معده، نرم‌كنندۀ سينه و مقوى عمومى براى بيمارى سل به كار مى‌برند. [كاريونه و كيمورا، لو و چيو]. داروى ضد كرم شكم است [كاريونه و كيمورا]. براى معالجۀ وبا، تب مالاريا، التهاب لوله‌هاى گوارشى، اسهال خونى و برونشيت خوردن آن تجويز مى‌شود. در استعمال خارجى به عنوان ترياق ضد سمّ مار و حشرات سمّى كاربرد دارد. [لو]. در كره ريشۀ راسن براى بند آوردن اسهال و در موارد كوليك، گوش‌درد، دندان‌درد و دردهاى ناگهانى موضعى خورده مى‌شود. [ايشى دويا]. سرشاخه‌هاى گلدار گياه در اغلب داروخانه‌هاى چين به عنوان داروى تونيك عرضه مى‌شود [بركيل و هوپر]. در فرانسه معمول است كه از دم‌كردۀ  ۵٠  گرم ريشۀ راسن در يك ليتر آب جوش كه با عسل شيرين شده باشد، ۵ - ۴  فنجان در روز براى تسكين سرفه مى‌خورند.

ريشۀ راسن از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى ايران خيلى گرم و خشك است. خوردن آن فرح‌بخش است و داراى نيروى ترياقيه و مبارزه با آثار مسموميت مى‌باشد. مقوى قلب، دهانه معده، هاضمه، نيروى جنسى و مثانه است.

ماليخوليا و احساس وحشت و ترس را رفع مى‌كند و انسداد مجارى كبد و طحال را از بين مى‌برد و گاز و نفخ را تحليل مى‌برد مسكّن دردهاى سر و كبد و درد مفاصل و روماتيسم و سياتيك و درد پشت مى‌باشد. خوردن دم‌كردۀ آن همچنين ضماد آن براى امراض سرد و مرطوب نظير قطره‌قطره ادرار كردن بى‌اختيار كه ناشى از سردى است، ادرار در بستر و باز شدن قاعدگى نافع است. شستن ورمها با دم‌كردۀ راسن در سركه مفيد است و محلل ورم مى‌باشد. خوردن  ۵  گرم انگشت پيچ‌گرد آن با عسل براى سرفه و تنگى نفس و سختى تنفس و اخراج بلغم از سينه نافع است. خوردن دم‌كردۀ آن با سركه رقيق براى رفع آثار سموم جانوران گزنده و ساير سموم سرد مفيد است. استعمال قطرۀ آن در گوش براى رفع طنين و صدا در گوش نافع مى‌باشد.

اگر  ٣٠  گرم ريشۀ آن را در يك ليتر عصاره رقيق ليموترش تازه  ۵ - ۴  روز بخيسانند و هربار يك قاشق آش‌خورى بخورند براى اشخاص مسن مبتلا به آسم برونشيتى مفيد است.

مصرف راسن براى گرم‌مزاجان خوب نيست و سردرد مى‌آورد و اگر اسراف در خوردن آن نمايند موجب فساد خون و قطع نيروى جنسى مى‌شود، در اين قبيل موارد بايد از سركه و ميوه‌هاى ترش، مانند انار ترش استفاده نمود. مقدار خوراك زنجبيل شامى در دم‌كرده‌ها  ٢ - ۵ / ١  گرم آن در  ١۵٠ - ١٠٠  گرم آب جوش (يك فنجان) است و قبل از غذا خورده مى‌شود. و در جوشانده‌ها  ۵ / ١  گرم آن در يك فنجان آب جوشانده تهيه مى‌شود كه قبل از غذا خورده مى‌شود. بهتر است با عسل شيرين شود.

 ١ ) .جانشين زنجبيل شامى در خواص ايرسا و قسط شيرين است.

روش تهيه ماء العسل منفث (آب عسل خلطآور) : ريشه راسن  ۴  گرم، لبلاب  ۴  گرم، زوفا  ۴  گرم. اينها را در يك ليتر آب جوش دم كرده صاف نمايند و  ۶٠  گرم عسل سفيد به آن بيفزايند. اين شربت را بايد بتدريج در عرض روز خورد، براى خلط آوردن در برونشيت مزمن مفيد است.

1) Benzoic acid 
 ٢ ) . Pseudo inulin
 ٣ ) . Alantolactone
 ۴ ) . Isoalantolactone
 ۵ ) . Dihydroalantolactone
۶ ) . Helenin
 ٧ ) . Campher d'aunee
 ٨ ) . Insulin
 ٩ ) . Mucilage

لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 388 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ساعت: 18:36

كتيرا


به فارسى «كتيرا» ناميده مى‌شود. به فرانسوى Gomme adragante و به انگليسى Tragacanth و به عربى «كثيرا» گفته مى‌شود. شيرۀ گياهى است كه بيشتر از گياهانى از جنس Astragalus از خانوادۀ Leguminosae به نام عمومى «گون» گرفته مى‌شود.

مشخصات گياه گون


گياه گون را به فرانسوى Astragale و Tragacanthe و به انگليسى Astragale يا Tragacanth و Milkveteh مى‌نامند. گونه‌هاى مختلفى دارد كه به صورت درختچه يا گياهان علفى چندساله و يكساله مى‌باشند. تعداد گونه‌هاى آنها از  ٢٠٠  متجاوز است عموما در مناطق استپى و كوهستانى ايران مى‌رويند و غالب آنها خاردار هستند.

در ايران به‌طور كلى آنها را «گون» نامند و در كتب طب سنتى اين گياهان با نام عربى «محلب العقاب» و «اصابع العروس» آمده است.

از تعداد زيادى از آنها صمغ كتيرا استخراج مى‌شود كه از لحاظ اقتصادى بسيار اهميت دارند زيرا كتيرا موارد مصرف دارويى و صنعتى فراوانى دارد. بعضى از اين گياهان به علت جذب مادۀ سلنيوم از خاك سمّى هستند و با پى بردن به وجود سلنيوم در اين گياهان به وجود اورانيوم در محل رويش آنها پى مى‌برند. از نوعى از گياه گون گز خوانسار گرفته مى‌شود كه شرح آن در قسمت مخصوص گز خوانسار در جلدهاى ديگر اين مجموعه آمده است. اسامى علمى تعدادى از گونهاى معروف كه در ايران مى‌رويند به شرح زير است:

 ١ . Astragalus adscendens Boiss. & Hauss Kn. در چهارمحال، خوانسار، خوزستان و لرستان انتشار دارد. درختچه‌اى است كوچك شاخه‌هاى آن خوابيده و چترى و برگهاى آن  ۶ - ۴  جفت برگچه دارد. از اين درختچه گز خوانسار گرفته مى‌شود كه در بخش گزها شرح داده شده است. از اين گون مانند اغلب گونها كتيرا نيز گرفته مى‌شود.

 ٢ . گون سفيد A. gossypinus Fisch. var filagineus Boiss. درختچه‌اى است با خارهاى زرد، برگها داراى  ٧ - ۴  برگچه بيضى، نوك‌تيز و در نقاط استپى كشور مانند همدان، كرمانشاه، كردستان، بختيارى، بهبهان، دامنه‌هاى البرز و كرج ديده مى‌شود. از اين گون كتيراى بسيار مرغوبى استخراج مى‌شود كه از كتيراهاى سفيد مرغوب است.

 ٣ . Astragalus acutus Bge. درختچه‌اى است بزرگ خاردار و برگهاى آن داراى  ٧ - ۵  جفت برگچه است. اين گون در فارس و در دامنه‌هاى مرتفع كوه دنا ديده مى‌شود.

 ۴ . A. brachycalyx Fisch. درختچه‌اى است كه در ارتفاعات كردستان ديده مى‌شود. برگهاى آن  ٩ - ۵  جفت برگچه دارد.

 ۵ . A. calliphysa Bge. درختچه‌اى است كه در بيابانهاى بين يزد و كرمان ديده مى‌شود. گياهى است خاردار با كركهاى سفيد، برگهاى آن  ٣ - ٢  جفت برگچه دارد.

 ۶ . A. dolius Boiss. & Hausskn. در كردستان، اورامان مى‌رويد. داراى خارهاى بلند و انبوه است و برگهاى آن داراى  ۴  جفت برگچه فاصله‌دار مى‌باشد.

 ٧ . A. glaucacanthos Fisch. اين گون با نام محلى «اسى‌گون» شناخته مى‌شود.

درختچه‌اى است كه در كرج، اصفهان، همدان، اطراف يزد و حوالى كرمان ديده مى‌شود. گياهى است خاردار با خارهاى طويل. برگهاى آن داراى  ۴ - ٣  جفت برگچه است.

 ٨ . A. Kurdicus Boiss. . اين درختچه در ارتفاعات كردستان و مناطق جنوبى ايران در بوشهر انتشار دارد.

 ٩ . A. echidna Bge. . درختچه‌اى است كه در ارتفاعات مركزى شرقى ايران ديده مى‌شود. شاخه‌هاى آن قطور، خاردار و برگهاى آن داراى  ٨ - ۶  جفت برگچه است.

 ١٠ . A. parrowianus Boiss. & Hausskn. . نام آن گون زرد يا زرد گون.
مى‌كنند. يك نوع كتيراى زرد است كه مانند تارها و يا نوارهاى پيچيده و دودى شكل است و ديگر كتيراى سفيد است كه به شكل پارچۀ عريضى مى‌باشد و اطراف يا وسط آنها برآمده است. تركيبات شيميايىكتيرا داراى  ١۵ - ١٠  درصد آب، ۴ - ٣  درصد مواد معدنى و  ٣  درصد نشاسته است. كتيرا ماده‌اى است بى‌بو كه  ٧٠ - ۶٠  درصد آن در آب حل نمى‌شود ولى با جذب رطوبت به صورت لعاب چسبنده‌اى درمى‌آيد كه ذرات نشاسته در داخل آن محسوسا ديده مى‌شود. در كتيرا به‌طور كلى دو نوع مادۀ مؤثر قابل توجه وجود دارد يكى ماده‌اى است كه در آب محلول است به نام تراگا كانتين  ١ ، دوم ماده‌اى است كه در آب بخصوص آب سرد غير محلول است و باسورين  ٢ ناميده مى‌شود. تراگاكانتين متشكل است از اورونيك اسيد  ٣ كه به چند مولكول قند آرابينوز  ۴ متصل است. باسورين شامل گالاكتورونيك اسيد  ۵ متصل به قندهاى گالاكتوز  ۶ و كسيلوز  ٧ مى‌باشد. كتيرا از نظر شيميايى مخلوطى است از تعدادى پلى‌ساكاريد وزن مولكولى كتيرا بالغ بر هشتصد هزار است. خواص-كاربرد از نظر طبيعت صمغ كتيرا، حكماى طب سنتى اتفاق‌نظر ندارند. عدۀ زيادى آن را از نظر گرمى و سردى معتدل و از نظر رطوبت آن را مرطوب و حتى مرطوب‌تر از صمغ عربى مى‌دانند، ولى عدۀ ديگرى از حكما معتقدند كه طبيعت كتيرا سرد و خشك است. از نظر خواص معتقدند كه كتيرا غليظكنندۀ خون و مواد رقيقه و به‌طور كلى نرم‌كننده است و حدت اخلاط و حدت داروهاى گرم را كه خورده مى‌شود،  تسكين مى‌دهد و معده را تقويت مى‌بخشد، نظر به اين خاصيت كتيرا است كه در توصيه‌هاى دارويى طب سنتى غالبا آمده است كه داروهاى خيلى گرم و شديد با كتيرا خورده شود. كتيرا كمى ملين و مسهل است. مخلوط با لعابها و داروهاى مناسب براى زخمهاى چشم، دردهاى چشم، و ورم ملتحمه مفيد است. مصرف گرد آن نيز در اين موارد نافع است و از صمغ عربى در موارد اكتحال مؤثرتر است. اگر كتيرا با شير تازۀ بز خورده شود براى بند آوردن خونروى از سينه و ساير اعضاى داخلى، سرفه، خشونت سينه و حلق و زخمهاى ريه، گرفتگى آواز نافع است و اگر با عسل مخلوط كرده از آن چسب درست كنند و حبها را در دهان نگه داشته و آب آن را فروبرند براى ناراحتى‌هاى سينه نافع است. اگر كتيرا مخلوط با داروهاى مناسب خورده شود براى تقويت روده، تسكين درد كليه و مثانه، زخم مثانه و مجارى بول مفيد است و اگر آن را با مغز بادام شيرين، نشاسته و شكر مخلوط كنند، بسيار چاق‌كننده و مقوى است. اگر لعابهاى مناسب مخلوط به موى ماليده شود از دوتا شدن مو جلوگيرى مى‌شود. مقدار خوراك آن تنها و يا با داروهاى مختلفه از  ٢۵ - ۵  گرم مى‌باشد. توجه:  ١ . از جنس Astragalus گياهى به نام Astragalus fasciculaefolius Boiss. در ايران بين كازرون، بوشهر و شيراز و در مسجد سليمان، خرّم‌آباد، لرستان، كردستان و در لاوه  ٨٠  كيلومترى شمال غرب دزفول ديده مى‌شود. گياهى است خشبى بلندى آن  ١٠٠ - ٣٠  سانتى‌متر شاخه‌هاى آن پوشيده از كرك مجهز به خارهاى دراز و سفيد است. برگهاى آن داراى  ٣ - ٢  جفت برگچه بيضى شكل و كمى گوشتى است. از اين گياه مادۀ شيرينى ترشح مى‌شود كه صادر مى‌شود. اين ماده به صورت قطعات زرد قهوه‌اى كمرنگ، شكننده، بى‌بو و شيرين و قابل حل در آب و الكل است و شامل ماده‌اى شبيه گليسيريزين  ١ مادۀ فعال ريشۀ شيرين‌بيان است. از خمير اين ماده براى تسكين درد گوش به‌طور ضماد استفاده مى‌شود. و در گذشته خانمها از صمغ آن براى صاف كردن صورت استفاده مى‌كردند.
گوتوند، نيريز فارس، بوشهر و همدان ديده مى‌شود.

گياهى است يكساله به بلندى  ٢۵ - ٢٠  سانتى‌متر پوشيده از كرك. برگها داراى  ١٢ - ١٠  جفت برگچه، ميوۀ آن نيام به طول  ۴٠ - ٢٠  ميلى‌متر و عرض  ٣  ميلى‌متر استوانه‌اى شكل كه در آن  ٢۵ - ٢٠  دانه قرار دارد. اين گياه را با گل بنفشه مخلوط مى‌كنند مسهل خوبى است. گياه براى ناراحتى اعصاب مفيد است ترشح شير را افزايش مى‌دهد. از نظر كتيرا چندان مورد توجه نيست و مقدار جزئى صمغى شبيه كتيرا از آن گرفته مى‌شود. در شبه صمغى كه از اين گياه گرفته مى‌شود مواد تراگاكانت  ١ و ساپونين وجود دارد.


 ٢ . گياه ديگرى به نام Astragalus hamosus L. از اين خانواده در ايران در بندرعباس، جزيرۀ قشم، كاشان در سيلاخور، شوش، دهلران، سياه‌كوه پشت‌كوه،  ١ ) . Glycyrrhizine
 ١ ) . Tragacanthin  ٢ ) . Bassurine  ٣ ) . Uronic acid  ۴ ) . Arabinose  ۵ ) . Galacturonic acid  ۶ ) . Galactose  ٧ ) . Xylose
 
 ١ ) . Tragacanth
لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 525 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1392 ساعت: 8:3


پاى خر


به فارسى «پاى خر» و در كتب طب سنتى با نامهاى «فرفره» ، «فنجيوون» و «حشيشة السعال» نامبرده شده است. و در اطراف تهران در اراضى بين تهران و دماوند در مزارع حاشيه سد لتيان به آردپشتك معروف است. به فرانسوى Tussilago ، Pas d'āne ، Bechion و Taconnet و Herbe de Saint-Quirin و به انگليسى Farfara ، Ass's foot ، Horse hoof ، Horse foot ، ، Feal's foot Cough wort ، Common colt's foot ناميده مى‌شود. گياهى است از خانوادۀ Compositae نام علمى آن Tussilago farfara L. مى‌باشد. اين گياه را در زبان اردو در هند نيز فنجيوون ) Fanjiwun( نامند.

مشخصات


پاى خر گياهى است چندساله، قسمت زيرين آن ضخيم، گوشتى و خزنده است كه از آن تعدادى ساقه‌هاى قائم خارج مى‌شود. ساقه‌ها به رنگ سفيد پنبه‌اى، فلس‌دار كه رنگ فلس آنها بنفش است. برگهاى آن پهن و نزديك سطح زمين وصل به ريشه، صفحۀ برگ كه به طرف خاك است سفيد پنبه‌اى و صفحۀ فوقانى برگ سبز، به شكل قلب با كناره‌هاى موجى و معمولا پس از گل ظاهر مى‌شوند. گلهاى آن منفرد، زرد رنگ است و در اوايل بهار ظاهر مى‌شوند. ساقۀ زيرزمينى يا به اصطلاح بيخ يا ريشۀ آن تلخ، تند و خشك شدۀ آن بيشتر تلخ و تند است. اين گياه چون برگش شبيه كف پاى الاغ يا كره‌اسب است به اين جهت پاى خر يا پاى كره‌اسب گفته مى‌شود و چون گلها و ساير قسمتهاى گياه براى تسكين سرفه و نرم كردن سينه بسيار مؤثر است، لذا آن را حشيشة السعال گويند. كلمه Tussilago نيز به معناى دفع سرفه است زيرا Tussi و Toux به معناى سرفه مى‌باشد.

تكثير گياه از طريق كاشت انشعابات ريشه‌دار گياه يعنى قسمتى از گياه با ريشه و يا از طريق كاشت قطعات زيرزمينى گياه انجام مى‌گيرد. اين گياه در نقاط مرطوب و نمناك مى‌رويد و در ايران در اغلب مناطق از جمله در راه شمشك، فرح‌زاد، راه چالوس، دامنه‌هاى مرطوب كندوان و ساير نقاط ديده مى‌شود.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى گياه داراى نوعى از فيتوسترين  ١ و همچنين تاراكسانتين  ٢ ، فاراديول  ٣ و تانن مى‌باشد [چونگ يائوچى]. در گزارش ديگرى آمده است كه در برگهاى آن يك گلوكوزيد تلخ و مقدارى لعاب وجود دارد ]G. I. M. P[ . در گزارش ديگرى آمده است كه در ساقۀ زيرزمينى گياه روغن اترى  ۴ ، پارافين  ۵ ، اينولين و تانن يافت مى‌شود و مادۀ عامل آن روغن اترى است ]S. G. I. M. P[ .

در گزارش ديگرى از منابع فرانسوى آمده است كه علاوه بر موارد ياد شده در خاكستر گياه مقدار قابل ملاحظه‌اى (حدود  ٢٧  درصد) پتاسيم و كمى سديم و منيزيم است و در گلهاى آن مادۀ فاراديول  ۶ مشخص شده است.

خواص-كاربرد


در هند برگها و ريشه‌هاى گياه را در موارد ناراحتى‌هاى سينه، برونشيت مزمن و آسم تجويز مى‌كنند. برگهاى آن در موارد ناراحتى‌هاى ريوى مانند سيگار پيچيده و دود مى‌كنند. (تصوير رنگى گياه را در ضمائم آخر كتاب ملاحظه نمائيد) .  

در چين در زمستان موقعى كه غنچه‌ها و جوانه‌هاى گل هنوز باز نشده گياه را با سرشاخه‌هاى گل‌دهنده چيده و غنچه‌ها را جدا كرده بدون اينكه بشويند در محل بادگيرى مى‌گذارند تا نيمه‌خشك شود بعد در غربالى تكان مى‌دهند تا مواد خارجى آن جدا شود پس از آن خشك كرده و نگه مى‌دارند. بايد دقت كرد كه يخ نزند و رنگ غنچه‌ها عوض نشود. بهترين آن، كه در بازار عرضه مى‌شود به رنگ ارغوانى مايل به قرمز است. اين دارو شيرين، گزنده و گرم‌كننده، به عنوان داروى بسيار مؤثرى براى رفع ناراحتى‌هاى ريه مورد توجه است. براى آسم، سرطان ريه و خروج اخلاط خونى از ريه تجويز مى‌شود [چونگ يائوچى]. در موارد سرماخوردگى شديد نيز داروى بسيار خوبى است [لوئى]. براى تسكين سرفه و نرم كردن سينه نيز توصيه مى‌شود [كاريونه و كيمورا]. براى سرفه شديد و التهاب شديد سينه [ايشى دويا]،

انفلوانزا [روا]، سل و فلج ناگهانى ناشى از خونريزى مغزى [استوارت]مفيد است. از جوشانده يا دم‌كردۀ آن به عنوان مايع شست‌وشوى چشم استفاده مى‌شود [استوارت]. در فرانسه  ۵  گرم گل و برگ خشك گياه را در يك پيمانه ( ٢٠٠  گرم) آب جوش دم مى‌كنند و با عسل شيرين مى‌نمايند و به عنوان آرام‌بخش در موارد آسم  ۴ - ٣  پيمانه در روز مى‌خورند. اين دم‌كرده در موارد برونشيت نيز بسيار مفيد است.

از نظر طبيعت گياه پاى خر طبق نظر حكماى طب سنتى ايران خيلى گرم و خشك است و از نظر خواص معتقدند كه محلل باد و گازهاى سينه مى‌باشد تا حدى كه حتى نگه داشتن مقدارى از ريشه و برگ آن در دهان براى سرفۀ مزمن و تنگى نفس و قرحه سينه و تحليل بردن گاز سينه بسيار مفيد است. بخور خشك آن و استنشاق دود آن نيز همين اثر را دارد. ضماد برگ و گل آن ورمها را تحليل مى‌برد و سر باز مى‌كند و زخمها را التيام مى‌دهد و شياف آن در مهبل براى خارج كردن جنين زنده و مرده مؤثر است. سابقا در انگليس مرسوم بود به عنوان توتون سيگار مصرف مى‌شد، دود آن براى ناراحتى سينه مؤثر بوده است.

دم‌كردۀ رقيق پاى خر: ۵  گرم ريشۀ پاى خر را در  ١٠٠٠  گرم آب جوش دم كرده صاف بنمايند و به عنوان دواى سينه بتدريج فنجان فنجان بخورند.

شربت پاى خر: ريشۀ پاى خر  ١  واحد، آب مقطر جوش  ١۵  واحد و مقدارى قند سفيد. ريشه را  ۶  ساعت در آب جوش دم كرده با فشار صاف نمايند و بگذارند ته‌نشين شود و صاف روى آن را با انحراف ظرف بردارند و به نسبت  ١٨  روى  ١٠  قند افزوده آن را مى‌جوشانند تا قوام آيد و حفظ مى‌كنند. اين شربت سينه بسيار خوبى است كه البته اثر آن خيلى شديد نيست ولى بتدريج اثر مى‌كند.

گياه ديگرى از اين خانواده كه از نظر خواص نيز تا حدودى شبيه پاى خر مى‌باشد، گياهى است كه در كتب مختلف با نام «حب القرعان» آمده است. به فرانسوى Petasite و Petasite commun و Chapeliere و به انگليسى Butter-bur و Pestilence wort گفته مى‌شود. گياهى است از خانوادۀ Compositae نام علمى آن Petasites hybridus) L. (Gaertn. و مترادف آن P. officinalis Moench. و. . .مى‌باشد.

گياهى است علفى چندساله با برگهاى ريشه‌اى پهن، قلبى شكل كه با دمبرگى دراز به ريشه متصل مى‌شود. گلها به رنگ صورتى يا ارغوانى و گاهى سفيد مى‌باشند.

اين گياه در اروپا در فرانسه و ساير مناطق، مغرب آسيا، سيبرى و ايران انتشار دارد.

و معمولا در كنار رودخانه‌ها و دشتهاى مرطوب مى‌رويد و در ايران در گرگان در زيارت و بندر گز ديده شده است.

از نظر تركيبات شيميايى ريشه و قسمتهاى زيرزمينى اين گياه داراى انواعى از قندهاى گلوكوز، ساكاروز و اينولين است و در برگهاى گياه نيز كمى اسانس، لعاب، تانن، يك ماده تلخ و. . . وجود دارد. ريشۀ گياه داراى بوى نامطبوعى مى‌باشد.

خواص-كاربرد


از اين گياه سابقا براى معالجۀ طاعون استفاده مى‌شده است به همين دليل يكى از نامهاى انگليسى آن Pestilence wort است. دم‌كردۀ  ٣٠  گرم ريشه و برگ گياه در  ١٠٠٠  گرم آب براى بيمارى‌هاى ريوى، سرخك، مخملك، تسكين سرفه، گرفتگى صدا و نقرس مفيد است. گرد خشك برگهاى آن براى التيام زخمهاى سخت مفيد است و برگهاى پهن گياه را روى محل سوختگى مى‌گذارند خيلى در التيام و تسكين آن مؤثر است.

ساير بررسى‌ها و تحقيقات علمى كه در مورد گياه پاى خر در جهان
به عمل آمده است


بررسى تاريخ تحولات پزشكى حاكى است كه گياه پاى خر از قريب دو هزار سال قبل به عنوان داروى سرفه مورد توجه بوده و هنوز هم شهرت شفابخشى خود را به اين عنوان حفظ كرده است. پزشكان چينى از اين گياه علاوه بر شفاى سرفه براى درمان آسم، سرماخوردگى، انفلوانزا، التهابهاى برونشها و حتى براى سرطان ريه استفاده مى‌كرده‌اند. در مكتب طب سنتى هند Ayurveda حكماى اين مكتب گرد گياه خشك پاى خر را براى معالجۀ سرفه، سردرد، التهابهاى بينى به كار مى‌بردند. حكماى قديم يونانى و رومى از جمله ديوسكوريدس  ١ ، پلى‌نى  ٢ و جالينوس نيز مانند حكماى ايرانى چون شيخ الرئيس ابو على سينا، رازى و ساير حكماى ايران از دود اين گياه براى رفع ناراحتى‌هاى آسم، سرفه و سينه استفاده مى‌كردند كه ممكن است امروزه شوخى به نظر برسد ولى اين روش شايد در طول هزار سال مورد عمل و توجه بوده است. حكماى گياه‌درمانى انگليس در قرن هفدهم از جمله Nicholas culpeper اين گياه را نه فقط براى درمان سرفه بلكه براى كاهش تب و رفع التهابها و درمان سوزش آلات تناسلى نيز توصيه مى‌كردند. در فرانسه مقارن دوران انقلاب فرانسه اين گياه به قدرى از نظر دارويى مورد توجه و مصرف بود كه به عنوان سمبول شفابخشى روى تابلوهاى داروخانه‌ها نقش مى‌شد. مهاجران اروپايى اين گياه را به امريكا وارد كردند و گياه پاى خر براى درمان سرفه مورد استقبال سرخ‌پوستان بومى آن ديار قرار گرفت.

در آن دوران در موارد سياه‌سرفه حكماى گياه‌درمانى پتوهايى را در دم‌كردۀ داغ اين گياه خيس كرده و دور بدن بيمار مى‌پيچيدند. در قرن نوزدهم پزشكان امريكايى اين گياه را براى انواع ناراحتى‌هاى تنفسى و اختلالات هاضمه توصيه مى‌نمودند و غالب حكماى كارشناس گياه‌درمانى امريكا در حال حاضر نيز اين گياه را براى شفاى ناراحتى‌هاى تنفسى تجويز مى‌كنند و برخى از آنها ضماد تهيه شده از برگهاى خرد شده و تازه‌گياه را روى سوختگى و التهابها مى‌اندازند.

دانشمندان و محققان فعلى جهان در مورد آثار درمانى گياه پاى خر دو دسته هستند. پژوهشگران آلمانى از اين گياه به عنوان داروى جالب مؤثر براى درمان سرفه استفاده مى‌كنند و بخصوص معتقدند كه دم‌كردۀ آن براى Emphysema  ١ بسيار مفيد است، ولى حكماى محافظه‌كارى نظير Dr Varro Tyler آن را سرطان‌زا مى‌دانند و مصرف آن را توصيه نمى‌كنند.

طبق پژوهشهاى علمى كه به عمل آمده نشان داده شده است كه گياه پاى خر براى درمان ناراحتى‌هاى تنفسى از طرق مختلفى كمك مى‌كند زيرا داراى ماده‌اى است (موسيلاژ) كه مجراى تنفسى را نرم و آرام مى‌نمايد. يك پژوهش كه در آلمان در مورد جانوران انجام شده نشان مى‌دهد كه خوردن اين گياه فعاليت تارهاى مويين ميكروسكپى موجود در لوله‌هاى تنفسى را افزايش مى‌دهد و موجب مى‌شود كه اخلاط از مجراى تنفسى خارج شود. آزمايش ديگرى نشان مى‌دهد كه اين گياه فعاليت مادۀ PAF  ٢ كه عامل تحريك و برانگيختن حمله‌هاى آسمى است را در بدن سركوب مى‌كند.

مقدار مصرف


اگر منظور استفاده از نيروى آرام‌بخش گياه براى سرفه است با نظر پزشك و كارشناس گياه‌درمانى مورد وثوق خود عمل نماييد زيرا مصرف اين گياه در امريكا آثار متناقضى نشان داده است و به همين دليل در كانادا مصرف گياه پاى خر ممنوع اعلام شده است. در كشورهاى اروپايى بخصوص در آلمان كه معمولا اين گياه در سطح گسترده‌اى به‌طور عادى مصرف مى‌شود به صورت دم‌كرده و يا از تنطور آن استفاده مى‌شود و به علت تلخى آن اغلب با عسل خورده مى‌شود. اين گياه نبايد به كودكان زير دو سال داده شود. در امريكا اغلب كارشناسان گياه‌درمانى براى آرام كردن سرفه گياه Slippery elm  ١ را به گياه پاى خر ترجيح مى‌دهند.

در مصرف اين گياه از نظر احتياط به نكات زير توجه شود:


گياه پاى خر داراى مواد شيميايى است به نام Pyrrolizidines كه مصرف مقدار زياد آن در شكل بيمارى HVOD  ٢ به كبد آسيب مى‌رساند. در اين بيمارى عروق خونى كبد باريك شده و در فعاليت آنها اختلال ايجاد مى‌شود. به علاوه طبق آزمايشهايى كه در مورد جانوران به عمل آمده و گزارش آن در مجله مؤسسه ملى سرطان منتشر شده است جانورانى كه مقدار زيادى از اين گياه خورده‌اند دچار سرطان كبد شده‌اند. به دلايل فوق مصرف اين گياه در امريكا چندان مرسوم نيست ولى در آلمان به‌طور گسترده‌اى از اين گياه استفاده مى‌شود و پزشكان آلمانى معتقدند مصرف كم و كوتاه‌مدت آن بدون اشكال است. پژوهشهاى جديد آزمايشگاهى نشان مى‌دهد كه گياه پاى خر به كروموزومهاى انسانى آسيب وارد نمى‌سازد و معنى آن اين است كه سرطان‌زا نيست زيرا عوامل سرطان‌زا هميشه به كروموزومها صدمه مى‌رسانند. از طرف ديگر چون مواد Pyrrolizidines به كبد آسيب مى‌رسانند لذا اشخاص با سابقۀ الكليسم و يا اشخاصى كه مبتلا به نوعى از بيمارى‌هاى كبدى هستند به‌هرحال بهتر است كه از مصرف پاى خر خوددارى كنند.

سازمان نظارت بر دارو و خوراك امريكا ) FDA( گياه پاى خر را از نظر عوارض جانبى نامشخص اعلام كرده است. به استثناى زنان باردار، مادران شيرده، كودكان زير دو سال، اشخاصى كه مبتلا به ناراحتى‌هاى كبدى هستند و افراد معتاد به الكل و افرادى كه داروهاى با ظرفيت مسموميت كبد مصرف مى‌كنند، براى ساير اشخاص مصرف اين گياه را در حد مجاز بلامانع اعلام نموده است ولى به‌هرحال اين گياه بايد با تجويز و زير نظر پزشك در مدت كوتاه و به مقدار مجاز مصرف شود.



 ١ ) . Phytosterin

٢ ) . Taraxanthin
 ٣ ) . Faradiol
 ۴ ) . Ethereal oil
 ۵ ) . Paraffin
 ۶ ) . Faradiol

 ١ ) . emphysema بيمارى است كه در اثر آن هوا يا گاز به‌طور غير عادى در بافتهاى بدن ظاهر مى‌شود مثلا در امفيزماى ريوى حبابهاى هوايى ريه متسع شده و خاصيت طبيعى ارتجاعى ريه‌ها كاهش مى‌يابد و به صورت برونشيت مزمن با سرفه ديده مى‌شود.
 ٢ ) . PAF Platelet Activating Factor

 ١ ) . Slippery elm نوعى نارون است كه نام علمى آن Ulmus Fulva مى‌باشد و پوست داخلى يا برون چوب آن مصرف مى‌شود.
 ٢ ) . HVOD) Hepatic Veno-Occlusive disease(


لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 459 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1392 ساعت: 0:10


غافث كنفى


از انواع غافث است به فرانسوى Eupatoire و Chanvre d'eau و به انگليسى Water hemp ، Hemp agrimony و Eupatorium گفته مى‌شود. گياهى است از خانوادۀ Compositae نام علمى آن Eupatorium cannabinum L.

مى‌باشد.

مشخصات


غافث كنفى گياهى است چندساله داراى ساقه‌اى كركدار به رنگ سبز مايل به قرمز، مخطط و به بلندى  ۵ / ١ - ١  متر. برگهاى آن متقابل، مركب، داراى  ۵ - ٣  برگچه و هر برگچه بيضى، نوك‌تيز و دندانه‌دار است. گلهاى آن مجتمع در انتهاى ساقه گل‌دهنده به شكل گروهى از گلهاى كوچك لوله‌اى به رنگ قرمز و بندرت سفيد است. ميوۀ آن كوچك، قهوه‌اى با كاكل است.

اين گياه در نقاط مرطوب سايه‌دار و نزديك باتلاقها مى‌رويد. در اروپا و آسيا انتشار دارد. در شبه قارۀ هند به صورت علف هرز در بنگال و آسام ديده مى‌شود. در ايران در شمال در رودبار، دامنه‌هاى البرز، دامنه‌هاى مرطوب و آفتاب‌گير اوشان و اطراف تهران ديده مى‌شود. ريشۀ اين گياه داراى بوى نامطبوعى است.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى در گياه وجود يك مادۀ تلخ، اوپاتورين  ١ ، اينولين  ٢ و يك رزين  ٣ تأييد شده است ]G. I. M. P[ . در گزارش تجزيۀ ديگرى آمده است كه گياه داراى اوپارين  ۴ ، اوپاتوريوپيكرين  ۵ و. . . مى‌باشد. به علاوه از برگهاى آن ترى‌ترپن  ۶ و تاراكساسترول  ٧ كه آلفا-لاكتوسرول  ٨ نيز ناميده مى‌شود و در حدود  ۴ / ٠  درصد روتين جدا شده است. حد اكثر مقدار مادۀ اوپارين در يك گياه مزروع غافث كنفى در حدود  ٣۴ / ٠  درصد است.

خواص-كاربرد


در روزگاران كهن اين گياه از نظر خاصيت ضد سم و يا ترياق داشتن مشهور بوده است. در تاريخ داروهاى گياهى آمده است كه نام اين گياه در ارتباط با اين خاصيت است زيرا شخصى به نام Mithridate Eupator كه در قرن چهارم قبل از ميلاد مسيح در سرزمين كهن Pont كه در شمال شرقى آسياى صغير واقع بود، حكمرانى مى‌كرده است با استفاده از اين گياه خود را از سمومى كه دشمنان به او مى‌دادند، مصون مى‌كرده است. سابقا از اين گياه در اروپا به عنوان تونيك، تب‌بر، و ضد عوارض كمى ويتامين C استفاده مى‌كردند و از همه مهمتر در موارد مسموميت براى خنثى كردن سم، ترياق بسيار مؤثرى بوده است.

در هندوستان از اين گياه به عنوان داروى معرّق، مدّر، مسهل قوى، مؤثر براى جبران كمى ويتامين C بدن و همچنين قى‌آور استفاده مى‌كنند و در موارد يرقان مؤثر است و از جوشاندۀ آن در استعمال خارج براى شست‌وشوى زخم و جراحت  استفاده مى‌شود. در هندوچين از اين گياه به عنوان داروى قاعده‌آور و مسهل استفاده مى‌شود ]G. I. M. P[ . اگر  ۵٠ - ٣٠  گرم برگ خشك گياه را در  ١٠٠٠  گرم آب بجوشانند. خوردن  ٣ - ٢  فنجان آن در موارد فوق مؤثر است، ضمنا براى تحريك ترشح صفرا، رفع گرفتگى مجارى كبد، در موارد وجود صفرا در خون و رفع يبوستهاى ناشى از تنبلى بعضى غدد، بسيار اثر مفيد دارد.

گياه ديگرى از خانوادۀ Compositae هست كه آن را نيز به انگليسى Water hemp و به فرانسوى Chanvre aquatique و Eupatoire aquatique گويند ولى گياهى است متفاوت با غافث كنفى. نام علمى اين گياه Bidens tripartita L. و مترادف آن B. cannabina Lam. مى‌باشد كه از نظر تشابه نامهاى فرانسوى و انگليسى به شرح مختصر آن مبادرت مى‌شود.

مشخصات


گياهى است يكساله، كوچك در حد يك وجب. برگهاى آن متقابل بدون دمبرگ، بيضى، نوك‌تيز و دندانه‌دار. گلهاى آن زرد و ميوۀ آن قهوه‌اى و كوچك است.

اين گياه در اروپا، آسيا، شمال افريقا انتشار دارد. در ايران در اطراف تهران، در اصفهان و در شمال ايران در گيلان و لاهيجان و در آخر در ارسباران شناسايى و ديده شده است.

خواص-كاربرد


در چين از اين گياه براى معالجۀ اسهال خونى مزمن استفاده مى‌شود [روا]. در موارد ناراحتى‌هاى قلبى و به عنوان خنك‌كننده مصرف دارد [چئو]. به علاوه جوشاندۀ آن براى شست‌وشوى مواضع مبتلا به اكزماى مزمن به كار مى‌رود [استوارت]. 


١ ) . Eupatorin
 ٢ ) . Inulin
 ٣ ) . Resin
 ۴ ) . Euparin
 ۵ ) . Eupatoriopicrin
 ۶ ) . Triterpene
 ٧ ) . Taraxasterol
 ٨ ) . a-Lactucerol


لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 422 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1392 ساعت: 23:14



به فارسى و در كتب طب سنتى با نامهاى «غافث» ، «غافت» و «دواى جگر» معروف است. به فرانسوى The de bois و Aigremoine و Aigremoine eupatoire و به انگليسى Common agrimony و Liver wort گفته مى‌شود.

گياهى است از خانوادۀ Rosaceae نام علمى آن Agrimonia eupatoria L. و مترادف آن Agrimonia asiatica Juz. مى‌باشد.

گونۀ فوق در ايران شناسايى شده است. گونه‌هاى ديگرى نيز در رديف گونۀ فوق در كشورهاى خاور دور به عنوان دارو مورد توجه هستند كه از نظر تركيبات شيميايى و خواص دارويى كاملا شبيه مى‌باشند و شايد واريته‌هايى از غافث باشند و يا مترادفهاى آن، ولى عملا گياه‌شناسان نامهاى جداگانه‌اى براى آنها دارند، از آن جمله A. eupatoria var pilosa Nak. ، A. pilosa Ledeb. ، A. pilosa var japonica Nak. و A. viscidula bunge. است.

مشخصات


غافث گياهى است چندساله به بلندى  ۵٠ - ٢٠  سانتى‌متر. برگهاى آن مركب و هر برگ داراى  ٩ - ۵  برگچه دندانه‌دار و بيضى است. ساقۀ آن پوشيده از كرك است و گلهاى آن كوچك، زرد رنگ كه در امتداد قسمت انتهايى ساقۀ گل‌دهنده ظاهر مى‌شوند. ميوۀ آن پوشيده از خارهاى كج به شكل قلاّب است كه وقتى حيوانات از غافث از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى گرم و خشك است. در مورد خواص آن معتقدند كه براى باز كردن انسداد مجارى كبد و طحال مفيد است و مدّر مى‌باشد. قاعده‌آور است. خوردن عصاره يا دم‌كردۀ گياه براى تسكين دردهاى كبد، باز كردن گرفتگى كبد و طحال و تقويت آنها، تحليل ورم طحال و نرم كردن آنها نافع است. شيافى كه با عصارۀ گياه تهيه شود قاعده‌آور نيرومندى است. خوردن گياه غافث با آب شاهتره و سكنجبين و همچنين خوردن گل و عصارۀ آن براى التيام زخمهاى داخلى مفيد است. ماليدن عصارۀ آن در استعمال خارجى به موضع براى التيام جرب و خارش و پاشيدن گرد آن براى خشك كردن زخمها نافع است. غرغرۀ آن براى تسكين آنژين، ورم لوزه، درد گلو و ورم حلق نافع است. مقدار خوراك آن تا  ١٢  گرم و در جوشانده و دم‌كرده‌ها تا  ٢٨  گرم است. در استعمال خارج و غرغره‌ها، جوشاندۀ با عسل يا تنها  ١٠٠  گرم گياه در  ١٠٠٠  گرم آب كه آن‌قدر بجوشد كه  ٣٠٠  گرم بماند استفاده مى‌شود و اگر به جوشانده زيرفون و مريم گلى، از هريك  ۵٠  گرم، اضافه شود اثرش بيشتر است. عصارۀ گياه از نظر طبيعت سرد و خشك است و براى رفع خارش و جرب و درد كبد مفيد است. البته عصاره بايد با آب شاهتره و سكنجبين خورده شود. مقدار خوراك عصاره آن  ۴ - ٢  گرم است. براى بيضه‌ها مضّر است از اين نظر بايد با مصطكى خورده شود.

دكتر شليمر مى‌نويسد كه اين گياه در موارد انسداد مجارى كبد و طحال مفيد است و شيافى كه با عصارۀ آن تهيه شود، شديدا قاعده‌آور است. در فرانسه دم‌كرده‌اى از گياهان زير تهيه مى‌كنند:

سرشاخه گلدار و برگ خشك غافث  ۵٠  گرم، ريوند  ٢۵  گرم، ريشه اونونيس  ١ 25 گرم، و سرشاخه گلدار فراسيون ابيض  ٢  ٢۵  گرم. اينها را تهيه كرده و هربار يك قاشق قهوه‌خورى از مخلوط خرد كردۀ آنها را در يك پيمانه ( ٢٠٠  گرم) آب جوش  ١۵  دقيقه دم مى‌كنند و يك پيمانه صبح ناشتا و يك پيمانه عصر مى‌خورند. براى رفع سنگ صفراوى مؤثر است.

 ١ ) . Ononis spinosa
 ٢ ) . Marrubium veulgare
  
لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 429 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1392 ساعت: 22:57


در كتب طب سنتى گياه و دانۀ آن با نامهاى «باقلاى مصرى» ، «ترمس» و «ترمس» نامبرده شده است. به فرانسوى Lupin و انواع آن را Lupin blanc و Lupin jaune و Lupin bleu (كه آن را Lupin ā cafe يا Lupin hirsute نيز مى‌گويند زيرا دانه‌هاى آن را مى‌توان به جاى دانه قهوه مصرف نمود) و به انگليسى Lupine و انواع آن را نظير فرانسوى‌ها بسته به رنگ گلها به نامهاى Yellow Lupine ، White Lupine و Blue Lupine مى‌خوانند. گياهى است از خانوادۀ Leguminosae تيرۀ فرعى Papilionaceae اسامى گونه‌هاى عمدۀ آن عبارت است از: Lupinus albus L.

(سفيد) ، و Lupinus luteus L. (زرد) ، و Lupinus angustifolius L. (آبى) . اين گياه را به هندى نيز ترمس نامند.

مشخصات


گياهى است يكساله، كوتاه به بلندى در حدود يك وجب. برگهاى آن به شكل پنجۀ مركب است و غالبا  ٧  برگچه كه همه از انتهاى يك دمبرگ دراز خارج مى‌شوند تشكيل شده است. گلها مانند گل ساير پروانه‌واران، كوچك و به رنگهاى سفيد، زرد يا آبى بسته به گونه‌هاى مختلف آن است. ميوۀ آن نيام، و داراى غلافى شبيه باقلا كه در آن چند دانه قرار دارد. دانۀ آنكه مستعمل در طب سنتى است كمى كوچكتر از باقلا به رنگ سفيد مايل به زرد، وسط آن كمى فرو رفته و طعم آن كمى تلخ است. دانۀ انواع مزروع و پرورشى آن كمى بزرگتر و دانۀ نوع وحشى آن كمى ريزتر و طعم آن تلختر و رنگ آن زردتر است. به عنوان دارو معمولا دانه‌هاى گياه وحشى ترجيح داده مى‌شود زيرا مادۀ فعّال شيميايى آن بيشتر و مؤثرتر است.

اين گياه از گياهان آهك‌گريز است و در اراضى آهكى خوب نمى‌شود و مانند ساير لگومينوزها ازت هوا را گرفته و در خاك تثبيت مى‌كند و موجب تقويت خاك مى‌شود. از جهت آهك گريز بودن ترمس سفيد كمتر از ترمس زرد حساسيت دارد. در زراعت به عنوان كود سبز كاربرد دارد. اراضى سيليسى قابل نفوذ را دوست دارد و تكثير آن از طريق كاشت تخم آن در بهار يا در پاييز صورت مى‌گيرد (در مناطق معتدل در بهار و در نواحى گرمسير در پاييز) .

اين گياه بومى مناطق مديترانه‌اى است و در نواحى مشرق زمين عموما مى‌رويد.

در اروپا و مصر و هند و قفقاز كاشته مى‌شود. معمولا در مناطق مديترانه‌اى به عنوان علوفه و كود سبز كاشته مى‌شود و چون نوع زرد وحشى آن از نظر علوفه سمّى است، انواعى از آن را كه شيرين و داراى سميت خيلى كمى است براى كاشت و پرورش انتخاب مى‌كنند.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى در ترمس سفيد آلكالوئيدهاى لوپى‌نين  ١ ، لوپينى‌دين  ٢ و لوپامين  ٣ وجود دارد. خوردن جوشاندۀ دانۀ آن تحمل به قند را در بيماران ديابتيك بالا مى‌برد و عصارۀ دانۀ آن فشار خون خرگوش را كاهش مى‌دهد. در دانۀ آن آلكالوئيد لوپانين يافت مى‌شود ]G. I. M. P[ . در گزارش ديگرى آمده است كه نهالهاى كوچك و جوانه‌هاى اوليه و شاخه و برگهاى سبز ترمس سفيد منبع غنى مادۀ آسپاراژين  ۴ هستند. در گونۀ ترمس آبى در پروتئين دانه‌هاى آن   ٢  گلوبولين  ١ به نامهاى گلوبولين  ١  و گلوبولين  ٢  و تعداد زيادى اسيدهاى آمينه وجود دارد. با اينكه پروتئين دانه داراى متيونين  ٢ نيست، درجۀ قابليت هضم آن  ٩٠  درصد و ارزش بيولوژى آن  ۵٣  درصد است. آلكالوئيد عمدۀ دانه‌ها دى-لوپى‌نين  ٣ است. جوانه‌هاى دانۀ كشت شده داراى حدود  ١۶ - ١٠  درصد آسپاراژين است. دانۀ ترمس زرد داراى حدود  ٧٣ / ٠ - ۴٣ / ٠  درصد لوپى‌نين و حدود  ٣٧ / ٠ - ٢٠ / ٠  درصد اسپارتئين  ١ است كه سيانوژنتيك  ٢ هستند ]S. G. I. M. P[ .

خواص-كاربرد


در هند تخم ترمس سفيد معمولا به عنوان ضد كرم شكم، مدّر، مقوى و دواى سينه كاربرد دارد و به علاوه معتقدند كه بازكنندۀ انسداد و گرفتگى‌هاى مجارى عروق است و اصلاح‌كننده و بادشكن است. جوانه‌هاى تازه روئيدۀ دانه يا به اصطلاح مالت باقلاى مصرى، منبع غنى از مادۀ آسپاراژين است كه يكى از داروهاى مدر است.

طبق نظر حكماى طب سنتى طبيعت باقلاى مصرى يا تخم ترمس كمى گرم و خشك است. اين گياه بازكنندۀ انسداد مجارى طحال و كبد و مدّر و قاعده‌آور است.

خوردن دم‌كردۀ آن با آب عسل يا سركۀ مخلوط با آب براى دفع كرم روده و كرم كدو و همچنين به عنوان مدّر و قاعده‌آور مفيد است. اگر با سداب و فلفل مخلوط و خورده شود براى باز كردن عادت ماهيانه و ازدياد ترشح آن، تحليل ورم طحال و باز كردن انسداد و گرفتگى‌هاى مجارى كبد بسيار نافع است. ضماد آرد آن با آب عسل كه زير ناف انداخته شود، براى اخراج كرم روده و كرم كدو مفيد است و ضمنا براى رفع ناراحتى‌هاى جلدى نظير جرب، كچلى، اكزما و زخمهاى بد پوست نافع است.

ضماد پختۀ آن با عسل و سركه براى سياتيك، دردهاى سرين، رفع آثار ضربه و كوفتگى نافع است. جوشاندۀ آن در سركه بويژه اگر با آب دريا مخلوط شود براى ورمهاى سرد و درد مفاصل سرد مفيد است و اگر ضماد آرد آن را با آرد جو و آب بتنهايى بر سرين اندازند براى سياتيك بسيار نافع است. ضماد پختۀ آن در مورد قانقرايا مفيد است. پاشيدن آب جوشاندۀ آن بر درب و ديوار خانه مانند سم‌پاشى براى كشتن حشرات و گريزاندن آنها مؤثر است. شياف آرد آنكه با عسل مخلوط شده باشد و مرّمكى به آن اضافه شده باشد، براى ازدياد ترشح عادت ماهيانه و تسهيل اخراج جنين و تحليل نفخ رحم مفيد است. در تمام موارد نوع تلختر آن از نوع غير تلخ يا كم‌تلخ قوى‌تر است. نوع شيرين آنكه مانند بقولات خورده مى‌شود از نظر مواد غذايى خوب است ولى خيلى ديرهضم است. مقدار خوراك آن مخلوط با دواهاى ديگر  ١١  و  ١٢  گرم و اگر بتنهايى خورده شود تا  ٢٨  گرم است.

انواعى از آن سمّى است لذا بايد با احتياط و زير نظر پزشك مصرف شود. 

در صورتى كه حيوان در خوردن آن اسراف كرده باشد مسموميت حاصله را در دامپزشكى اصطلاحا لوپينوز  ١ نامند. اين مسموميت ممكن است در صورت اسراف در خوردن شاخه و برگ و يا دانۀ ترمس ايجاد شود. اين بيمارى يا مسموميت كه زردى  ٢ نيز گفته مى‌شود، در اثر آلكالوئيد لوپى‌نين است و بويژه در گوسفندان بيشتر ديده مى‌شود زيرا گوسفند از تلخى اين علوفه زياد بدش نمى‌آيد.


 ١ ) . Lupinine
 ٢ ) . Lupinidine

٣ ) . Lupamine
 Asparagine .
 ( ۴

 ١ ) . Globulin  ١ , ٢ 
 ٢ ) . Methionine
 ٣ ) . d-Lupinine

١ ) . Sparteine
 ٢ ) . Cyanogenetic

١ ) . Lupinose
 ٢ ) . Jaunisse

لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 390 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1392 ساعت: 19:53


در كتب طب سنتى ايران «جوز القى» ، «حب الملوك» و «دندبرّى» نامبرده مى‌شود. ميوۀ درختچه‌اى است كه درختچه را به فرانسوى Medicinier ، Purghere ، و Gros pignon d'Inde و Ricin d'Amerique و به انگليسى Jequirity ، Indian licorice ، Wild liquorice و Physic nut tree ، Purging nut tree و Spurge nettle و در برخى مدارك Sponge nettle و دانه‌اش را كه مصرف دارويى دارد Jequirity bean ، Purging nut و Physic nut نامند. گياهى است از خانوادۀ Euphorbiaceae نام علمى آن Jatropha curcas L. و مترادف آن Curcus purgans Medic. مى‌باشد.

مشخصات

درختچه‌اى است كوتاه، برگهاى آن پنجه‌اى با بريدگى بسيار و برگچه‌ها باريك و دراز. ميوۀ آن در ابعاد يك فندق يا انجير و كمى بزرگتر، پوست آن ضخيم و قسمت خارجى ميوه داراى چند برآمدگى است. رنگ ميوه زرد تيره است كه در داخل آن دانه‌هاى سمّى روغنى گياه قرار دارد. روى پوستۀ سخت هر دانه را يك پوستۀ نازك پوشيده كه رنگ آن تيره ولى داراى نقطه‌هاى بسيار كوچك سفيد است. اين پوسته در جريان بيرون آوردن دانه‌ها براى استفاده از دانه جدا مى‌شود و رنگ زرد تيرۀ پوستۀ سخت دانه بدون نقطه‌ها به چشم مى‌خورد.

اين گياه بومى مكزيكو و مناطق حارّه امريكاست و در آسيا در مناطق حارّۀ هند مى‌رويد و كاشته مى‌شود و در اغلب نواحى هند به عنوان پرچين از آن استفاده مى‌شود. در ايران تا به حال وجود اين گياه گزارش نشده است.

تركيبات شيميايى


از نظر تركيبات شيميايى در دانۀ آن مادۀ عامل سمّى كورسين  ١ يافت مى‌شود. در مغز دانۀ آن روغن چرب و  ٢  فيتوسترول  ٢ و يك فيتوسترولين  ٣ كه گلوكوزيدى است از فيتوسترول و مقدارى سوكروز  ۴ و مواد صمغى رزينى كه خاصيت مسهل و تهوع دارند يافت مى‌شود ]G. I. M. P[ . در دانۀ آن در حدود  ٢۵  درصد روغن وجود دارد كه با فشار گرفته مى‌شود، طعم آن نامطبوع و خاصيت مسهلى آن از روغن كرچك بيشتر است.

در گزارش بررسى‌هاى ديگرى آمده است كه دانه آن داراى كورسين يا كوركازين  ۵ و يك مادۀ رزينى كه هر دو سمى هستند و روغن كوركاس  ۶ مى‌باشد. روغن كوركاس شامل ميريستيك اسيد  ٧ و پالميتيك اسيد  ٨ و استئاريك اسيد  ٩ و آراشيديك اسيد  ١٠ و اولئيك اسيد  ١١ و لينولئيك اسيد  ١٢ مى‌باشد [والنزوئلا].

در پوست درختچه تانن، موم، رزين و چند ساپونين  ١٣ يافت مى‌شود [ولث اف انديا].
خواص-كاربرد

در هندوستان دانه‌هاى آن را سرخ كرده و به عنوان مسهل مصرف مى‌كنند. آب گياه كه در اثر فشار و كوبيدن شاخه و برگهاى نازك به دست مى‌آيد، براى رفع ناراحتى‌هاى پوست از جمله جرب و اكزما به كار مى‌رود. از سرشاخه‌هاى آن براى مسواك لثه‌هايى كه متورم هستند، استفاده مى‌شود، داروى بسيار مؤثرى است. در برمه از تخم آن به عنوان مسهل ملايم استفاده مى‌شود [ماسون]. در هندوچين ابتدا جنين مغز دانه را خارج كرده و مغز بدون جنين را به عنوان مسهل مى‌خورند [فوكود]. 

در مغز دانه مواد سمى فيتوتوكسين  14 و كورسين وجود دارد كه به رگهاى خونى صدمه مى‌زند و اگر زياد خورده شود ممكن است هلاك كند [پتلو]. روغن مغز دانه مليّن است [تاكا&اوداشيما]. از اين روغن در بيمارى‌هاى پوست استفاده مى‌شود. [ليو]. اگر كمى از اين روغن خورده شود و يا مقدار بيشترى در استعمال خارجى به كمر و پشت با فشار ماليده شود، موجب سقط جنين مى‌شود [مى‌نات]. از لاتكس يا به عبارت بهتر از شيرابۀ گياه روى زخم مى‌مالند، التيام‌بخش است [مى‌نات]. كمى از آن را روى قطعۀ پارچه‌اى كه روى انگشت كشيده شده، ريخته و زبان باردار بيماران را با آن پاك مى‌كنند [پتلو]. در شبه‌جزيرۀ مالايا از شيرابۀ گياه براى بند آوردن خون استفاده مى‌شود و روى زخم و بريدگى و ساير انواع زخمها كه خونروى دارند مى‌مالند [بركيل]. در اندونزى نيز به عنوان بند آورندۀ خون از آن استفاده مى‌شود [هين و وان‌استى‌نيس كروسمان]. و براى معالجۀ ناراحتى‌هاى پوست از قبيل جرب، اكزما به كار مى‌رود. از رقيق شدۀ آن به صورت دهان‌شويه براى معالجۀ لثه‌هاى متورم كه خون از آنها مى‌رود، استفاده مى‌شود [هين]. در فيليپين كمى از شيرابۀ آن را روى پنبه مى‌ريزند و روى دندان كه درد مى‌كند مى‌گذارند، تسكين‌دهنده است [سوليت].

پوست درخت را از ساقۀ گرم شدۀ آن جدا مى‌كنند و با آن عضو از جا دررفته را مى‌پيچند [سوليت]. همچنين اگر عضوى را حيوانى گاز بگيرد اين پوست را روى آن مى‌گذارند و مى‌بندند [كوئى زمبينگ]. برگهاى اين گياه ضد انگل است و له شدۀ برگها را روى جرب پوست مى‌گذارند [مى‌نات]. همچنين برگها قرمزكننده پوست است و براى كنترل فلج مفيد است [پتلو]. و در موارد روماتيسم نيز به كار مى‌رود. در فيليپين از جوشاندۀ برگها براى معالجۀ سرفه استفاده مى‌شود و از جوشاندۀ برگ و ريشۀ گياه براى قطع اسهال مى‌خورند [گررو]. ضمنا در اندونزى از جوشاندۀ برگ و ريشۀ گياه براى معالجۀ تكرار ادرار استفاده مى‌شود [وك].

حكماى طب سنتى ميوۀ گياه جوز القى را گرم و خشك مى‌دانند و مقدار خوراك از آن را تا  ۴  گرم توصيه مى‌كنند. معمولا  ۴  گرم جوز القى را با  ۵  گرم رازيانه و آب گرم و كمى عسل مخلوط كرده به عنوان قى‌آور تجويز مى‌كنند و بلغم و صفرا را از راه قى دفع مى‌كنند و ضمنا مسهل نيز مى‌باشد. اصولا در طب سنتى ايران از جوز القى بيشتر به عنوان قى‌آور استفاده مى‌شود و از مصرف داخلى آن در مدارك قديم ايرانى خيلى كم بحث شده است.

به‌هرحال چون اين گياه سمّى است مصرف آن بايد با مشورت و زير نظر پزشك انجام شود.



 ١ ) . Curcin 
 ٢ ) . Phytosterol
 ٣ ) . Phytosterolin
 ۴ ) . Sucrose
 ۵ ) . Curcasin
 ۶ ) . Curcas oil
 ٧ ) . Myristic acid

٨ ) . Palmitic acid
 ٩ ) . Stearic acid
 ١٠ ) . Arachidic acid
 ١١ ) . Oleic acid
 ١٢ ) . Linoleic acid
 ١٣ ) . Saponin

 ١۴ ) . Phytotoxin


لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 438 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1392 ساعت: 19:42